سفارش تبلیغ
صبا ویژن



قسمت چهارم
    پرهیز از بازگویی برخی مفاسد اخلاقی به دلیل حفظ حریم عمومی جامعه از یک جهت مطلوب است چون طرح و بیان آن باعث شیوع می گردد اما از جهتی دیگر منجر به تداوم برخ غفلت ها شده است. غفلت هایی که به ریشه دواندن و گسترش این آسیب ها کمک می کنند.
    بسیاری از خانواده ها که قبل از انقلاب به دلیل احساس ناامنی در فضای فرهنگی جامعه، خود مبادرت به مراقبت نسبت به شئون تربیتی و فرهنگی و تحصیل فرزندانشان داشتند، بعد از پیروزی انقلاب با خاطری آسوده و در پیامی نانوشته، مسئولیت خود را به نظام حکومتی واگذار کردند و اکنون به ارزیابی نتایج به دست آمده، پرداخته اند.
    با ایجاد موانع و محدودیت ها و مزاحمت های گوناگون نظامی، سیاسی و اقتصادی از سوی دشمنان این ملت و البته مقداری هم سرگرمی های بیهوده حزبی و جایگزین شدن جریان گرایی سیاسی (و برای جبران زحمت در ستادهای انتخاباتی)، به جای لیاقت و شایستگی تخصصی و دینی در انتصاب مدیران، مسئولان اجرایی کشور فرصت نیافتند که مسئله تعلیم و تربیت را به عنوان اصلی ترین و مهم ترین آرمان انقلاب اسلامی و مسئله نظام(1) به صورت جدی در دستور کار خود قرار دهند (2).
    با توجه به نقش خطیر خانواده و سلامت و پایداری آن در پویایی و بالندگی جامعه اسلامی، یکی از غفلت ها این بود که در امر رسیدگی به اقتضائات سنین جوانی و نیازهایی که به جهت جسمی و روحی با آن مواجه هستند کوتاهی به عمل آمد. دوره ای که به دلیل برخورداری از توانمندی و نشاط و شادابی و امید به آینده و انگیزه رشد و شکوفایی، بزرگ ترین سرمایه بالقوه نظام محسوب می شود. به همین دلیل نیز سرنوشت توسعه و پیشرفت و چشم انداز آینده کشور را باید از هم اکنون در چهره آنان مشاهده کرد.
    اگر چه «مردان بزرگ تاریخ» هیچگاه با آرامش در بستر و عبور از راه های هموار، عظمت نیافته اند، بلکه علت رشد آنها مواجهه جدی با مشکلات اساسی ، موانع و محدودیت ها و پایداری در برابر فشارها بوده است و البته تعدادشان محدود و در اقلیت بوده اند. و لذا نمی توان انتظار داشت مشکلات متعددی که اکثر جوانان ما با آن روبه رو هستند، بدون وجود مربیانی لایق و دلسوز به عواملی برای آزمون و رشد آنان تبدیل شود. «هیجانات جوانی» از اقتضائات طبیعی این دوره است و در اثر نیازهای عاطفی و جنسی و تشخص طلبی، تشدید می شوند. و اگر مورد توجه و پاسخگویی صحیح قرار گیرند، فروکش کرده و آرامش می یابند و اگر مورد غفلت واقع شوند به تهدیدی برای جوان و دوستان و همسالان و معاشران و حتی خانواده خود و دیگران تبدیل می شوند. گاهی همان توقعی که از میانسالان و سالمندان در مورد خردورزی و خویشتن داری داریم، از جوانان هم داریم! قطعا این توقع بجایی نیست در صورتی که در دوره جوانی و نوجوانی، هم هیجانات نیرومندترند و هم تجربه زندگی، کمتر.
    تغافل نسبت به نیازهای نیرومند عاطفی، جنسی و تشخص طلبی نوجوانان و جوانان به رویکردهای ناخواسته و آسیب زایی که محصولات فرهنگی غرب به فراوان در دسترس آنان قرار داده است دامن خواهد زد. باید عوامل تامین آرامش جوانان شناسایی و مورد توجه جدی قرار گیرد. اگر «تامین آرامش جوانان» و پاسخگویی منطقی و صحیح برای هیجانات و نیازهای آنان در برنامه ریزی های فرهنگی اجتماعی کشور و وضع قوانین مربوط صورت نگیرد، نمی توان به «تقویت ایمان» و سلامت آنان امید بست. (3)
    بدون تردید یکی از عوامل مهم تامین آرامش نوجوانان و جوانان «ازدواج» است. (4)
    مصلحت اندیشی های نادرست در جهت به تاخیر انداختن زمان ازدواج نتیجه ای جز دامن زدن به شیوع ارتباطات نامشروع و متعدد نداشته است. آفت بزرگ تر این آسیب ها این بوده است که عبور از یکی دو خط قرمز، جرات و جسارت عبورهای بعدی و عادی شدن گناه را به دنبال داشته است.
    فرزندان ما در آستانه بلوغ با نیاز جنسی خود مواجه هستند که عواملی در محیط نیز آن را تشدید می کنند. ممکن است برخی از نوجوانان تحت تاثیر نظام تربیتی خانواده، توان
    خود مدیریتی و خویشتنداری داشته باشند، اما تعداد بسیاری خود به جستجوی راه های مختلف پاسخگویی به نیازشان می پردازند و یا حداقل ذهن و فکر آنان مشغول می شود و در هر دو صورت فشارهای روحی و روانی بعدی به سراغ آنان خواهد آمد.
    خداوند متعال سن بلوغ و تکلیف را مقارن هم قرار داده است. یعنی انسان در اثر تربیت می تواند در سن تکلیف مخاطب خداوند متعال و همه بایدها و نبایدهای نظام تشریع قرار گیرد. و این جز با بلوغ فکری و فهم، نسبت به قدرت تصمیم گیری و انتخاب مسیر صورت نمی گیرد. فرزندی که در سن تکلیف می تواند در برابر خداوند متعال و پیامبر اکرم (ص) و ائمه اطهار (ع) و کلام وحی احساس مسئولیت کند چرا در امر ازدواج احساس مسئولیت نتواند کند و تربیت پذیر نباشد؟!
    مراجع معظم تقلید در مواردی که نوجوانان (فرد بالغ) در اثر عدم ازدواج برای خود احتمال ارتکاب گناه بدهد ازدواج را واجب اعلام کرده اند و قانون مدنی کشورمان نیز حداقل سن ازدواج را بر همین اساس تعیین کرده است.
    اکنون فاصله بین سن نیاز و زمان امکان ازدواج این گونه است که فرزندان ما در پایان 18 سالگی دیپلم می گیرند و اگر بلافاصله به سربازی بروند (که به ندرت اتفاق می افتد) در پایان بیست سالگی از سربازی برمی گردند و اگر بدون فاصله وارد دانشگاه شوند در پایان 24 سالگی فارغ التحصیل کارشناسی می شوند و اگر نخواهند ادامه تحصیل بدهند یکی دو سال هم باید در جستجوی کار باشند تا بعد از اینکه شاغل شدند در سن 26 یا 27 سالگی بتوانند ازدواج کنند! البته اگر در این فاصله به دلایلی اشتهای به ازدواج از بین نرفته باشد.
    برای کاهش فاصله غیرمنطقی و بسیار زیاد بین سن نیاز به ازدواج با فراهم شدن تمهیدات عرفی ازدواج راه حل هایی به شرح زیر پیشنهاد می شود. این تغییرات اگرچه ممکن است خیلی فوری قابل تحقق نباشد اما قابل اقدام و عملی است.
    1- شروع تحصیل از 7 سالگی به 6 سالگی تغییر یابد.
    با توجه به توصیفی شدن ارزیابی پیشرفت تحصیلی در دوره ابتدایی و حذف نمره که از سال ها قبل صورت گرفته است و البته با انجام برخی تغییرات اقتضائی در برنامه درسی سال اول ابتدایی و استفاده از بازی های پرورشی برای برخی از آموز شها، این امر میسر است و در نظام تربیت دینی نیز شروع تربیت مربوط به سال های قبل از 6 سالگی است. برخی از کشورها نیز دوره ابتدایی خود را از 6 سالگی شروع می کنند.
    2- دوره دیپلم از 12 سال به 11 سال کاهش یابد. همچنان که در سال های گذشته این گونه بود. یعنی تا سال یازدهم گواهی دیپلم صادر می شود و تنها کسانی که قصد ادامه تحصیل در دانشگاه داشتند دوره پیش دانشگاهی را به مدت یک سال اسمی و 6 ماه واقعی طی می کردند.
    اگر دوره دیپلم 11 سال شود نیازهای پیش دانشگاهی متناسب با رشته ای که قبول شده اند و در همان دانشگاه و با محدود شدن به چند واحد درسی در نیم سال یا کمتر قابل تحقق است. هم اکنون هم بسیاری از دانشگاه ها در داخل و خارج کشور تحت عنوان «پیش نیاز» چند واحد درسی تعریف می کنند.
    3- دوره سربازی به صورت پیوسته و ناپیوسته تعریف شود، (5) و از 17 سالگی (برای داوطلبان) آغاز گردد.
    کسانی که داوطلب دوره ناپیوسته هستند بتوانند در دو مرحله سربازی خود را سپری کنند. در مرحله اول با بهره گیری از تعطیلات تابستانی سه سال آخر دوره متوسطه، دوره های مقدماتی سربازی را بگذرانند. همچنان که اکنون بخشی از دوره عضویت فعال در پایگاه های مقاومت بسیج تحت ضوابطی موجب کاهش دوره سربازی می شود.
    این دانش آموزان در صورت استفاده از گزینه «سربازی ناپیوسته» بعد از اخذ دیپلم فقط یکسال در دوره سربازی خواهند بود.
    4- برای دانش آموزانی که دوره دو ساله سربازی پیوسته را انتخاب می کنند با بهره گیری از آموزش های فنی حرفه ای یا آموزش های نظری در رشته های غیر حضوری (6) امکان دستیابی به مدرک تحصیلی کاردانی فراهم شود. مدرکی که از اعتبار لازم برای اشتغال بعد از سربازی یا ادامه تحصیل برخوردار باشد.
    بسیاری از مهارت هایی که رشته تحصیلی آن فعلادر دانشگاه های ما وجود دارد در دوره سربازی (با همکاری برخی دانشگاه ها) امکان کار عملی وآموزش نظری دارند. مثل تاسیسات، مخابرات، باغبانی، مکانیکی، ورزش های رزمی و چند رشته گوناگون دیگر.
    با توجه به در اختیار گرفتن وقت سرباز و حضور شبانه روزی در محیط سربازی، تحقق مواد درسی دوره کاردانی امری ممکن و قابل برنامه ریزی است. در این صورت هم نگرش جوانان ما نسبت به دوره سربازی به طور کامل تغییر یافته و بهبود می یابد و هم امکان اشتغال بعد از سربازی فراهم می گردد.
    5-دوره تحصیلی کارشناسی با بهره گیری از ترم های تابستانی و برخی تدابیر هموار کننده مشابه در طول ترم های تحصیلی می تواند به 3 یا 5/3 سال کاهش یابد.
    در صورت تحقق پیشنهادهای فوق فرزندان ما می توانند در پایان 16 سالگی دیپلم بگیرند و در پایان 18 سالگی با اخذ فوق دیپلم فنی حرفه ای یا نظری از دوره سربازی به بازار کار نزدیک شده و در معرض اشتغال قرار گیرند و یا با استفاده از دوره سربازی ناپیوسته و اخذ مدرک کارشناسی دانشگاه در پایان 20 سالگی به اخذ مدرک کارشناسی نایل شده و در معرض اشتغال و ازدواج قرار گیرند. این پیشنهاد می تواند منجر به کاهش فاصله غیرمنطقی فعلی بین زمان نیاز با زمان ازدواج و فراهم شدن شرایط عرفی گردد.
    در پایان یک نکته نیازمند تاکید است:
    تحقیقا در این زمینه نقدهایی وجود دارد که حتما از آن بهره مند خواهیم شد اما یادآور می شود ما همیشه در شرایط انتخاب بین خوب و بد نیستیم و گاهی ناگزیر به قبول برخی محدودیت ها برای پیشگیری از بعضی از آسیب ها و مفاسد پنهان و آشکار گسترده هستیم. اگر مصلحت اندیشی های به وجود آورنده وضع موجود صحیح بود نباید شاهد پیامدهای نامطلوب فرهنگی اجتماعی ناشی از سامان نایافتگی مسائل جوانان خصوصا در امر ازدواج و تحکیم خانواده بودیم و اینکه در کلانشهرها و گاهی سایر شهرها از هر سه تا پنج ازدواج در همان سال های اول یکی به طلاق ختم شود و انگیزه ازدواج و آمار آن مستمرا رو به کاهش باشد و آسیب های قبل از ازدواج، پایداری خانواده ها را تهدید کند.
    گذر زمان ثابت خواهد کرد هر مصلحت اندیشی مغایر با نظام آفرینش و اراده خداوند متعال محکوم به شکست است.
    
    پی نوشتها:
    1- مقام معظم رهبری در دیدار با اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی در تاریخ 21/9/68: برای یک کشور نیروی انسانی همه چیز است. ما اگر نیروی انسانی نداشته باشیم هیچ چیز نداریم.
    2- سند تحول نظام آموزش و پرورش کشور 34 سال بعد از پیروزی انقلاب و البته در دولت دهم تدوین و تصویب شد.
    3- هو الذی انزل السکینه فی قلوب المومنین لیزدادوا ایمانا مع ایمانهم..... سوره فتح آیه 4
    4- و من آیاته ان خلق لکم من انفسکم ازواجا لتسکنوا الیها و جعل بینکم موده و رحمه ان فی ذلک لآیات لقوم یتفکرون سوره روم آیه 21
    5-دوره سربازی در نظام اسلامی می تواند به عنوان دوره سازندگی و کسب قابلیت های علمی، دینی، فنی، حرفه ای و مهارتی جوانان و الگوی مناسبی برای جهان اسلام شود خوشبختانه نهادهای مسئول در سال های اخیر مطالعات و بررسی هایی در این زمینه شروع کرده اند و امید می رود در آینده بشارت این تحول به جوانان کشور و خانواده های آنان اعلام شود.
    6- مثل شیوه رایج در دانشگاه پیام نور
   


نوشته شده در  شنبه 92/11/12ساعت  8:0 صبح  توسط سید باقر پیشنمازی 
  نظرات دیگران()


لیست کل یادداشت های این وبلاگ
تغییر آدرس
فاصله نخبگان بامردم در خلاء همزبانی
فلسطین؛ کلید رمزآلود گشایش درهای فرج
خطاب لطیف الهی...
سهم شیطان ازثروت ملی ما
دادوستد فرهنگی معلم بامردم(2)
دادوستدفرهنگی معلم بامردم(1)
حفاظت ازهویت فرهنگی محیط زیست
جای خالی همدلی وهمزبانی چگونه پرمیشود؟
[عناوین آرشیوشده]