سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 

همزبانی به مثابه یک سرمایه اجتماعی، ظرفیتی مناسب برای داد و ستد فکری، فرهنگی و علمی و برقرار کننده خویشاوندی و پیوند بین اقشارمردم است. (1) ملتی که از فرهنگ و تمدن متعالی و اقتدار علمی برخوردار باشد، سایر ملت ها را ناگزیر از فراگیری زبان خود می کند. روی آوردن دانشجویان برای تحصیل به این کشور یا ایجاد کرسی آن زبان در دانشگاه سایر کشورها و استقبال از ترجمه آثار و تولیدات دانشمندان، نویسندگان، شاعران و هنرمندان نیز از جمله نشانه های اقبال به یک فرهنگ یا تمدن متعالی است. همزبانی مقدمه ای مهم برای هم اندیشی و همدلی است و لذا خدای متعال همواره پیامبران خود را از میان مردم (2) و همزبان با آنان (3) مبعوث کرده است تا پیامشان قابل فهم و اثرگذار باشد. الفاظ و حروف مشترک، حد نازل همزبانی است. همزبانی فرهنگی، خویشاوندی استوارتری را بنا می کند. از وحدت باورها و آداب و رسوم بالنده تا هنر و ادبیات و آواها و اصوات و نمادها و نشانه ها و... اینکه پیامبر بزرگ، حضرت ابراهیم علیه السلام، کار “پیام” رسانی خود را با همزبانی فرهنگی آغاز می کنند و نه تنها با گویش لفظی که بر اساس بینش و منطق عامه مردم زمان خود، ابتدا ادعای ستاره پرستی، ماه پرستی و خورشیدپرستی می کنند و سپس دلایل اعلام شده برای چنین پرستشی را نقض و توحید و یکتاپرستی خود را اظهار می دارند (4)، نشانی از گستره مفهوم و تأثیر همزبانی بر اساس مخاطب شناسی و اعتمادسازی و توجه به نگرش و بینش دریافت کننده پیام است. روش حضرت ابراهیم (ع) یکی از مصادیق بکارگیری “حکمت” در شیوه تبلیغ (5) و مهندسی پیام در آن زمان است.
زبان فهم مردم در هرعصری متناسب با همان زمان، اقتضائات خاص خود را دارد. مثلاً در زمان بعثت پیامبر بزرگ اسلام صلی الله علیه و آله و سلم، فصاحت و بلاغت در زبان عربی و ذوق و ابتکار در به کارگیری صناعات ادبی، یکی از محمل های مهم تفاخر بود، و لذا قرآن کریم با درخششی چشمگیر و شگفت آور در همین حوزه، سخن وحی را به مردم عرضه کرد و آیات الهی در عالی ترین مضامین و عبارات بر زبان پیامبر (به مکتب نرفته) که درود خدا بر او و خاندانش باد، جاری گردید.
قرآن کریم به مثابه یک راهبر روشمند در امر تبلیغ، برای آسان سازی انتقال معانی و مفاهیم آیات (6) و در نتیجه اثرگذاری بیشتر، به ارائه پیام مستقیم بسنده نکرد و به سایر ظرفیت های دریافت مخاطب، از جمله پیام های غیر مستقیم، اهتمام ورزید، و لذا از ظرفیت های ممتازی مثل داستان (7) و بیان چرایی و کیفیت وقوع حوادث و شکل گیری سرنوشت انسان ها، و تمثیل (8) برای هموارسازی تفکر (9) و تعقل (10)، و وصف تصویری (11) به دلیل قدرت ودقت بیشتر دریافت های بصری، و طنز (12) و کاریکاتور (13) و کنایه (14) و استعاره (15) و تشبیه (16) و تلمیح (17) و ترصیع (18) و سجع (19) و مجاز(20) و اشاره (21) و ایهام (22) و سایر صناعات ادبی و بلاغی برای انتقال پیام بهره برده است.
اگر ملتی در گویش و پوشش و هنر و معماری و نمادها و رفتارها و... از دانشمندان و فرهیختگان و “راه” نمایان خود فاصله گرفت و به بیگانگان شبیه و نزدیک شد، به معنای آن است که بیگانگان با او همزبان شده اند و راهنمایان فرهنگی و دینی با زبانی ناآشنا و غیر قابل فهم با اوسخن می گویند. یکی از علل گسترش و تعمیق گسل های فرهنگی و اجتماعی، فاصله بسیاری است که بین نخبگان علمی اعم از حوزوی و دانشگاهی با عامه مردم اتفاق افتاده است. 
گویا زبان یکدیگر را درنمی یابند! این یکی وقتی به منبر می رود یا خطبه می خواند، فارغ از ترکیب جمعیتی پیش رو، همواره در بیانی مستقیم، مواعظ خود را با عباراتی غامض و در مواردی بدون ترجمه و تبیین و با تکلف و تعقید ملال آور، بر زبان می راند و به حساب آرایه های کلام می گذارد، هرچند مخاطب مفهوم آن را نفهمد یا فعلاً به آن نیاز نداشته باشد، یا محل مصرف آن را در زندگی خود نداند! گویا موضوع های مورد نیاز مردم و نسل جوان و مسائل مبتلابه آنان را بدون نیازسنجی، همیشه می توان با حدس و گمان مشخص کرد! و همواره در تصمیمی یک جانبه، اولویت های موضوعی را شماره گذاری نمود! و آن یکی که پشت تریبون و یا میز مطب خود قرار می گیرد، با رفتاری نامأنوس و اصطلاحاتی غریب و با نگه کردن عاقل اندر... آن چنان مقهور ادبیات بیگانه است و از به کار گیری معادل فارسی مفاهیم مورد نظرخود احساس خفت می کند! گویا فراموش کرده است که برای شهروند ایرانی می خواهد پیامی را تدارک کند و فهمی را منتقل نماید!
گاهی فرصت های مهمی از شکوفایی و بالندگی یک نسل به دلیل نارسایی پیام “راه” نمایان، از دست می رود. بعضی از رفتارهای فردی یا اجتماعی که نابهنجار تلقی می شوند نتیجه برداشت نادرست شهروند از برخی مفاهیم فرهنگی و دینی است. و اگر تصویر روشن و قابل فهمی از سبک زندگی اسلامی و محاسن آن ارائه شود، مورد استقبال واقع خواهد شد. 
 بسیاری از راهنمایان دینی و مربیان فرهنگی برای مقبولیت بیشتر و اثرگذاری بهتر، اضافه بر اشراف لازم بر اصول و فروع اعتقادی، نیازمند دانش تبلیغ و برخورداری از هنر همزبانی، مخاطب شناسی و مهارت اعتمادسازی  هستند. اینها بخشی از مصادیق به کارگیری “حکمت” در تبلیغ است.
بعضی ها معتقدند که دستاوردهای معنوی و اخلاقی راهنمایان دینی و نهادهای فرهنگی و تربیتی، “کمّی” نیستند که قابل اندازه گیری باشند و همین موجب شده که همواره نمره قبولی برای کارآمدی آنان منظور شود! ولذا به ندرت انگیزه ای برای تجدید نظر در روش ها و اهتمام برای تحول و توسعه در ظروف تبلیغی، ایجاد شده است!
چهره زرد فرهنگی بخش هایی از جامعه ما اگر چه محصول عوامل متعددی است اما حتماً یکی از شاخص های میزان کارآمدی شیوه هایپرورش مبلغ در حوزه های علمیه و روش های تعلیم و تربیت در آموزش وپرورش و دانشگاه ها و کیفیت مهندسی پیام، در نهادهای فرهنگی و رسانه ملی نیز هست.
زبان پیام بیش از آنکه بخواهد بر اساس سلیقه و یا راحتی کار ارسال کننده، انتخاب شود، باید مبتنی بر ظرفیت و قدرت دریافت مخاطب تنظیم شود. درغیر این صورت نه تنها فهم مشترکی از حقیقت به دست نمی دهد، بلکه گاهی موجب سوء تفاهم شده و نتیجه وارونه حاصل می شود. به نظر می رسد آسیب هایی که بعضاً در حوزه امنیت اجتماعی با آن مواجه هستیم نیز از جمله نتیجه ناتوانی یا ناکامی در رسیدن به فهم مشترک از شاخص های سبک زندگی اسلامی است.
عالم آل محمد (ص)، حضرت علی بن موسی الرضا (ع) فرموده اند:
“ خدا رحمت کند کسی را که امر ما را احیا کند. (سئوال شد) چگونه امر شما را احیا کند؟ فرمودند: علوم ما را (به شیوه ای) بیاموزند که مردم آن را دریافت کنند. همانا مردم اگر زیبایی های کلام ما را دریافت کنند، از ما پیروی می کنند.” (23)
اکنون سئوال این است؛ اگر معارف اهل بیت علیهم السلام در گستره جامعه به خوبی تبیین و تفهیم نمی شود، حلقه مفقوده آن کجاست؟ چرا با وجود چنین معارف حیات بخش و زندگی سازی، وضع غالب فرهنگی تربیتی ما همچنان با شرایط مطلوب فاصله دارد؟! در حالی که حوزه های علمیه دائماً مشغول تربیت روحانی و مبلغ هستند و دانشگاه ها فراغت از تحصیل دانشجویان خود را شایسته برگزاری “جشن” می دانند! و اماکن دینی  همواره مردم را به محفل مداحان اهل بیت (ع) فرا می خوانند. هر سال میلیون ها نسخه کتاب های درسی در نظام تعلیم و تربیت ما تولید شده و در مدارس منتشر می گردد! سه شبکه رسانه ملی در آغاز انقلاب به 150 شبکه رادیویی و تلویزیونی (در سال های اخیر) افزایش پیدا کرده است! اما چرا دامنه تأثیرگذاری محدود و زمینه آسیب پذیری همچنان بسیار است؟ و دشمن مصمم تر از همیشه برای نفوذ؟!
تحقیقاً یکی از راه های برقراری ارتباط و هموارسازی همزبانی راهنمایان دینی و فرهنگی با مردم در دنیای متفاوت امروز، ورود به عرصه “نیازها”ی آنان است. راهنمایان قبل از سرزنش رفتاری که آن را بیراهه و نادرست تلقی می کنند، ببینند آیا برای نیازهای مردم و دغدغه های آنان “راه”عملی و در دسترس نشان داده اند؟ آیا فراوانی چشمگیر برخی از آسیب های اجتماعی، بازتابی از نیازهای پاسخ نیافته و به بیراهه رفته نیست؟ آیا نباید دامنه استنباطات فقهی اضافه بر موضوع های رایج از چند صد سال قبل، به موضوع های جدید و مبتلابهِ مردم نیز تسری یابد؟
عرصه دیگر دستیابی به همزبانی، صداقت با مردم است. مردم هر جا که صداقت ببینند، خود به صحنه می آیند و همراهی می کنند. از نمونه های اقبال مردم به نشانه های صداقت، حضور انبوه در تشییع شهدای دفاع مقدس است و همچنین در مواردی که مقام معظم رهبری به اقامه نماز جمعه می پردازند، شاهد حضور کم نظیر هستیم. هر جا که راهنمایان دینی  به عنوان عالم عامل، باور شوند، سیره و سخن آنان نیز فهمیده و پیروی می شود.
اما عالمی که سال ها مردم را به تبعیت از حق و مبارزه با ظالم غارتگر، موعظه می کرد! اکنون در شرایط تطبیق عمل به علم و ایمان خود، در ابتلای فرزند (24) متوقف می شود و به تجلیل و تکریم مجرم محکومی  می پردازد که برای رسیدن به اموال نامشروع، با استفاده از موقعیت پدر، ثروت ملی و عمومی را به بهایی اندک برای کشور بیگانه به حراج گذاشته و در قبال آن نه رشوه که “پورسانت”! دریافت کرده است! و یا “استاداخلاق” ی! که اجرای قانون در مورد فرزندش را برنمی تابد و با کشور خود قهر نموده و چند ماه به کشوری دیگر می رود! و مورد استقبال معاندان و بدخواهان این ملت قرار می گیرد! چه تأثیر سوئی در باورهای دینی مردم ایجاد می کند؟ و چگونه باعث ریزش گرایش های دینی می شود؟! و تا چه اندازه دعوت سایر مبلغان دینی را بی تأثیر می کند؟ و چه هزینه های انتظامی و قضائی را بر نظام تحمیل می کند؟  و این گونه اعتماد زدایی ها چگونه گسل هارا تکثیر و تعمیق نموده و برای نفوذ فرهنگی و سیاسی دشمن، محمل سازی می نماید؟!
یکی دیگر از ظرفیت هایی که زمینه همزبانی را فراهم می کند، پیشگامی راهنمایان دینی برای ارتباط  با مردم و حضور در وعده گاه هاو محل اجتماع آنان  است. اینکه روحانیون رعایت شأن خود را در این ببینند که فقط در مراکز علمی و دینی مستقر شوند تا مردم به آنها مراجعه کنند، به معنای بسنده کردن به راهنمایی درصد محدودی از انبوه جمعیت مردم است! تجربه موفق تعداد اندکی طلبه جوان و خوش برخورد، از جامعه بزرگ روحانیت برای حضور در بوستان های
شهری، ایستگاه ها، ورزشگاه ها و... آن چنان جدید و متفاوت و دوست داشتنی تلقی گردید که اقدامی شگفت آور توصیف شد و بسیاری از جوانان نیز از آن استقبال کردند. وقتی یک طلبه جوان با احساس مسئولیت نسبت به همسالان، از جای خود حرکت می کند و با مهرورزی و روی گشاده و چهره ای متبسم به محل حضور جوانان می رود و با بیان و ادبیاتی متناسب همان سنین و همان مکان، با آنها ارتباط برقرار می کند وقبل از زبان ها، نگاه ها سخن آغاز می کنند (25) و فرصتی برای پرسش ها و دغدغه ها و پناه آوری ها اتفاق می افتد، به رویداد امیدبخشی تبدیل می شود که گسل هارا برمی دارد و پیوندی مستحکم ایجاد می کند تا دیگر، دشمن نتواند از طریق این گسل ها نفوذ کند.  
برخی از اقدامات صورت گرفته دیگر در حوزه های علمیه مثل حضور فعال در مدارس و دانشگاه ها و فضای مجازی و یا حمایت از برخی شبکه های تلویزیونی تازه تأسیس دینی در خارج از کشور برای نشر معارف اسلامی، قابل تحسین است، اما به اندازه روزآمدی و کارآمدی و دامنه تأثیرگذاری آن. اینکه در تلویزیون، برنامه رادیویی! تولید شده و پخش شود، و به مراجع و نهادهای پشتیبان گزارش شود این شبکه با جمعیت بی شماری از بیننده مواجه است! اصلاً قابل تحسین نیست و کارشناسان امور رسانه این نوع برنامه سازی کم یا بی تأثیر، در فضای به شدت رقابتی رسانه ها (و ظهور رسانه هاینوین) را، نوعی اتلاف فرصت و منابع و موجب غفلت از شیوه های مؤثر، تلقی می کنند.
اکنون برای برداشتن فاصله بین نخبگان وعامه مردم و ترمیم گسل هایاجتماعی و مقابله با نفوذ فرهنگی و سیاسی دشمن و جلوگیری از وارونه نمایی ارزش ها و ضد ارزش ها، به پاسخ و راه حل مناسبی برای این پرسش ها بیندیشیم؛
آیا نباید شیوه های تبلیغ و اطلاع رسانی در عرصه مسائل دینی و فرهنگی مورد بازنگری واقع شده و بر اساس نیازها و دغدغه های مردم و با زبان قابل فهم برای آنان متحول، روزآمد و فراگیر شوند؟
آیا نباید “تبلیغ”، یک امر تخصصی تلقی شده و هر فردی که فاقد دانش و مهارت های ذاتی و اکتسابی لازم است اجازه نیابد که معتقدات مردم را هدف گیری کند؟
آیا نباید نحوه تبیین معارف اهل بیت علیهم السلام در منابر و مداحی ها،خرافه زدایی شده و بر ارائه مسائل متقن و معتبر و مستند، تأکید و نظارت شود؟
آیا نباید همه کسانی که در جایگاه تبلیغ و ترویج معارف قرآن و عترت (ع) قرار می گیرند، خود عامل به معارف بوده و از مقبولیت لازم در بین مردم برخوردار باشند؟
آیا سازمان ها و نهادها و رسانه هایی که در وظایف یا نام خود، وصف تبلیغ اسلامی دارند، نباید ناکارآمدی های خود را در بهره گیری از همه ظرفیت های ارتباطی و تبلیغی، تحلیل و چاره اندیشی کنند؟
آیا نباید نخبگان حوزوی و دانشگاهی برای برداشتن فاصله بین خود و مردم، چاره اندیشی نموده و مانند پیامبران، منطق گفتاری، و مانند قرآن، منطق نوشتاری خود را در افق دریافت عامه مردم تنظیم و همزبان ساخته و خود را بیشتر در دسترس مردم قرار دهند؟
پی نوشت ها:
1-همزبانی خویشی و پیوندی است (مولوی)
2-سوره آل عمران، آیه 164
3-سوره ابراهیم ،آیه 4
4-سوره انعام آیه ،76تا79
5-سوره نحل، آیه 124
6-سوره قمر، آیه 7
7-سوره یوسف، آیه 3
8-سوره بقره، آیه 261
9-سوره حشر، آیه 21
10-سوره عنکبوت، آیه 43
11-سوره حج، آیه 2
12-سوره جمعه، آیه 5
13-سوره اعراف، آیه 40
14-سوره فرقان، آیه 27
15-سوره مریم، آیه 4
16-سوره صافات، آیه 65
17-سوره یوسف، آیات94و95
18-سوره غاشیه، آیه 25
19-سوره غاشیه، آیات13و14
20-سوره بقره، آیه 223
21-سوره زخرف، آیه 71
22-سوره سبأ، آیه24
23-میزان الحکمه، آیت الله ری شهری، جلد8، حکمت13797
24-سوره انفال، آیه 28
25-غیر نطق و غیر ایما و سجل- صد هزاران ترجمان خیزد ز دل (مولوی)


 

 


نوشته شده در  یکشنبه 94/6/1ساعت  8:0 صبح  توسط سید باقر پیشنمازی 
  نظرات دیگران()


لیست کل یادداشت های این وبلاگ
تغییر آدرس
فاصله نخبگان بامردم در خلاء همزبانی
فلسطین؛ کلید رمزآلود گشایش درهای فرج
خطاب لطیف الهی...
سهم شیطان ازثروت ملی ما
دادوستد فرهنگی معلم بامردم(2)
دادوستدفرهنگی معلم بامردم(1)
حفاظت ازهویت فرهنگی محیط زیست
جای خالی همدلی وهمزبانی چگونه پرمیشود؟
[عناوین آرشیوشده]