سفارش تبلیغ
صبا ویژن
سالروز شهادت استاد مرتضی مطهری (ره) وهفته بزرگداشت مقام معلم فرصت مناسبی است تا بادغدغه معماری فردای کشور، مسائل نظام تعلیم وتربیت ومطالبات خانواده ها ومعلمان وپیشکسوتان فرهنگی، به گفتمان عمومی مردم تبدیل شودودرطول سال ادامه یابد.

وزارت آموزش وپرورش نیزدرفرض برخورداری ازچنین دغدغه ای ، می تواند خود پیش قدم این موضوع گردد وبرای آن بسترسازی نماید، هرچند رسانه های ارتباط جمعی وتریبونهای اجتماعی وفرهنگی نقش مهمتری می‌توانند ایفا کنند.اگر این رویکرد مورد توجه قرار گیرد هم زمینه مشارکت بیشترمردم درپیشبرد اهداف آموزش وپرورش رافراهم می سازد وهم اهتمام بیشتردولت به چاره اندیشی اساسی در هموارسازی تحول بنیادین آموزش وپرورش وتوجه به منزلت معلمان وبهبودکیفیت وکارآمدی نظام تعلیم وتربیت ر ا موجب می گردد واولین گام برای این مهم نیز انتخاب مدیری توانمندوبرخوردار ازاحساس مسئولیت لازم درقبال مطالبات مردم است.

در تعلیم وتربیت اسلامی ، معلم "محور" است نه کتاب. یعنی شخصیت معلم است که تربیت می‌کندوکتاب نیزبه تناسب نسبتی که باحقیقت زندگی دارد و بهایی که معلم به آن می‌دهداهمیت ومنزلت پیدامی‌کند.اما به‌نظرمی رسد هنوزآموزش وپرورش نمی داندکه معلم به عنوان معمارسرمایه انسانی کشوربه طور خودجوش وبراساس تصادف ، کشف وتربیت نمی شود! واین مهم به سازمانی ممهزترازسازمان پژوهش وبرنامه ریزی کتب درسی وموفق ترازآن نیازدارد.واینکه اگروزارت درتربیت "معلم مطلوب" خودناکام بوده است سپردن آن به دیگردستگاه ها، چیزی جزپاک کردن صورت مسئله به دلیل احساس ناتوانی از حل معماتلقی نخواهد شد و مثل این است که کسی برای گریز ازمسئولیت فرزندی، مادرش را به خانه سالمندان بسپارد!! به بهانه اینکه آنهامتخصص این امر هستند! قطعا اگر علم به موضوع، وجود داشت چنین حیرتی اتفاق نمی افتاد....!.

معلم نیزبیش ازآنکه دربرابر چنین وزارتی پاسخگوباشد درپیشگاه خدای متعال مسئول است واینکه باآینده کشوروامانتی که به اوسپرده اندچه می کند؟ زمین حاصلخیزی که برای کاشت بهترین بذرها دراختیارش قرار داده اند چه سرنوشتی پیدا خواهدکرد؟ دراین صورت، تنها بخشنامه های سازمانی نیستندکه تکالیف را مشخص می کنند بلکه افکارعمومی مردم وخانواده ها نیزبا تبیین اینکه بهترین سرمایه عمرخودراباچه هدفی به اوسپرده اند نقش مهمتری درتعیین وظائف معلم ایفا خواهند کرد.

اگرمعلم خودراباافکار عمومی ومطالبات مردم مواجه ببیند،اهتمام بیشتری نسبت به مسئولیت خطیری که پذیرفته است،به‌عمل خواهد آورد.درچنین فرضی معلمان برخوردارازتوانمندی ووجدان کاری بالاتر، بیشتردرمعرض قدرشناسی عموم واقع می‌شوند ومعلمان فاقدشرایط نیزموردسئوال ونقد قرارخواهند گرفت وناگزیر می شوند نسبت به نحوه کارکردخودتجدیدنظرکنندویاشغل درخوری برای خود انتخاب نمایند.

به همین دلیل درروند تحول بنیادین آموزش وپرورش، زمینه سازی برای اینکه خانواده، بین معلمان یک مدرسه ازقدرت انتخاب اصلح برخوردارشودبسیارمهم وتعیین کننده خواهدبودوفضای حاکمیت بخشنامه ها وبازرسی هارا به فضای رقابت سالم وسازنده برای خدمت بهترتبدیل خواهد کرد. همچنان که درنظام بومی سالهای دورتعلیم وتربیت کشور، این گونه بوده است وهم اکنون نیزدرحوزه های علمیه این گونه است. طلبه ازبین اساتید مختلف ، خود استاد اصلح را انتخاب می‌کند. ولذا چنین استاد منتخبی مقبول ومراد ومؤثرنیزخواهد بودوفراترازنقش آموزشی نقش تربیتی ومعنوی نیزایفامی کند.

اصلی کردن فضای مطالبات مردم ازمعلم ومدرسه ازطریق گفتمان سازی وتشریح دغدغه ها ومستندسازی آن، برعهده رسانه ملی ووسایل ارتباط جمعی وتریبونهای دینی وفرهنگی است. بسیاری ازمردم برای بیان مطالبات خودازمعلم ونظام تعلیم وتربیت کشور، تریبون دراختیارندارندویااصولاحقی برای خوددراین جهت تصورنمی کنند!چون رسانه ها وتریبونهای ماتاکنون به چنین حقی (جزدرمواردنادر) نپرداخته اند. اگررسانه ها طرح "مطالبات افکارعمومی از معلم" رایک امرمهم تلقی کنند،شاهدبهبود وجدان کاری وتوجه معلمان به ایفای "نقش تربیتی" خودوپاسخ به مطالبات فرهنگی وتربیتی خانواده ها خواهیم بود.واین قطعابه تحول درآموزش وپرورش کشورکمک خواهد کرد.دستگاهی که موفقیت وسلامت وکارآمدی سرمایه انسانی همه دستگاهها ونهادهای کشوربه موفقیت او وابسته است.

خانواده ها انتظار دارند معلم، فرزندشان رامسئولیت پذیروبرای زندگی پاک، تربیت وآماده سازد.واین بسیارفراترازبازخوانی یک کتاب درکلاس درس وتبیین آن است که امروزوجهه همت اکثر معلمان کشورشده است!.برخی معلمان ما همه شخصیت وظرفیت انسان(دانش آموز)رادرجمجمه وحافظه اومی بینندوهمه رسالت خودرا نیزانباشته سازی این حافظه با یک سلسله معلومات می‌دانند.و"معلوم" راعلم تصور می کنند!معلوم یعنی بدان دیگران بررسی کردندوبه این نتیجه رسیدند! امااینکه مجهولی رابه اوبسپارندتاخود،آن‌را به معلوم تبدیل وعلم تولید کند، ... وضع غالب این گونه نیست!.

اینکه معلم همه نقش خودرادرتدریس یک کتاب خلاصه کندونسبت به تربیت وشکوفایی استعدادهای دانش آموزوتقویت ایمان ومعنویت وشخصیت اواحساس مسئولیت نداشته باشد،مغایرباانتظارات ومطالبات مردم است.اصولا چنددرصدازمعلمان موجودبرای تحقق چنین هدف خطیری تربیت شده اند؟!

برخی ازمعلمان ما تصورروشنی نسبت به نحوه ایفای نقش تربیتی (همراه بانقش آموزشی) خودندارند.اگر معلم بخواهد به "کارتربیت" بپردازد،نباید الزاما یک امرمستقل ازتعلیم تلقی شود. یعنی پس از فراغت از کار آموزش، مقداری هم برای کارتربیت وقت صرف کند!. این روش از یک طرف منجر به تلقی دوگانه از تعلیم و تربیت می‌شود و از طرفی دیگر به معنی بی‌هدف وبی‌آرمان بودن برنامه‌های آموزشی خواهد بود.ودراینصورت معلم نیز ازآن تلقی کاری اضافه بروظایف تخصصی خودخواهدداشت.وبه همین دلیل برای مبادرت به آن رغبتی نشان نخواهدداد.

در مورد اینکه چگونه معلم می تواند همزمان با تدریس و فعالیت آموزشی نقش تربیتی خود را نیز ایفا نماید فردادر قسمت دوم این یادداشت توضیح می دهم.




نوشته شده در  یکشنبه 94/2/6ساعت  8:0 صبح  توسط سید باقر پیشنمازی 
  نظرات دیگران()


لیست کل یادداشت های این وبلاگ
تغییر آدرس
فاصله نخبگان بامردم در خلاء همزبانی
فلسطین؛ کلید رمزآلود گشایش درهای فرج
خطاب لطیف الهی...
سهم شیطان ازثروت ملی ما
دادوستد فرهنگی معلم بامردم(2)
دادوستدفرهنگی معلم بامردم(1)
حفاظت ازهویت فرهنگی محیط زیست
جای خالی همدلی وهمزبانی چگونه پرمیشود؟
[عناوین آرشیوشده]